ترجمه مقاله

البستان

لغت‌نامه دهخدا

البستان . [ اَ ب ُ ] (اِخ ) نام قضایی است در سنجاق مرعش از ولایت حلب و از قسمت شمالی مرعش تشکیل شده از طرف مشرق با سنجاق ملاطیه از ولایت معمورةالعزیز، و از سمت شمال به سنجاق «نفس سیواس »و از سوی مغرب با سنجاق قوزان از ولایت آتن و از جانب جنوب با دو قضای زیتون و اندرین محدود و محاط میباشد. به انضمام ناحیه ٔ افسوس 135 قریه در بر دارد و اراضی آن مرتفع و کوهستانی است . شمال غربی قصبه ٔ البستان یک قصبه ٔ کوچک که مرکز ناحیه ٔ وی موسوم به «یارپوز» و یا «افسوس » است وجود دارد که در روی ویرانه های شهر قدیم «آرپاسوس » بنا شده و پوشیده نیست که کلمه ٔ«یارپوز» محرف همین نام قدیمی است . و لفظ «افسوس » نیز تحریف دیگری است از آن و غفلت از این توجیه بعض از جغرافی دانها را بر آن داشته است که کلمه ٔ نامبرده را بر شهر قدیم «افسوس » یا افس که امروزه بنام «آیاسلوغ » نامیده میشود، حمل نموده اند. مغاره ٔ اصحاب کهف نظر به یک روایت در جوار «یارپوز» و بروایت دیگر در نزدیکی «آیاسلوغ » بوده . در آن قضا دو مسله (میل ) از آثار قدیمه یادگار مانده که حامل مجسمه ٔ یک شیر و یک پلنگ میباشند و نیز خرابه های سه قلعه دیده میشود.
ترجمه مقاله