ترجمه مقاله

الة

لغت‌نامه دهخدا

الة. [ اَل ْ ل َ ] (ع اِ) نیزه ٔ سخت کوتاه . (مهذب الاسماء). ج ، اَل ّ، اِلال . (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ) (ذیل اقرب الموارد). نیزه ٔ کوچک که پیکان آن پهن باشد. (منتهی الارب ). سلاح جنگی آهنین که کوتاه و سر آن تیز است . (از اقرب الموارد). ورجوع به آله شود. || سلاح . (منتهی الارب ). ابزار جنگ . (اقرب الموارد). || جمیع آلات جنگ . (منتهی الارب ). || چوبی که بر سر آن دوشعبه باشد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || آواز آب جاری . (منتهی الارب ) (از قطر المحیط). || یک بار زدن با نیزه . الطعنة بالحربة. (از ذیل اقرب الموارد) .
ترجمه مقاله