التماملغتنامه دهخداالتمام . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) زیارت کردن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || فرود آمدن کسی را. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || گرد گردیدن سنگ و جز آن . (منتهی الارب ).