ترجمه مقاله

الشن

لغت‌نامه دهخدا

الشن . [ ] (ع اِ) الوسن . اولوسن . نوعی از عکرش (گیاهی ترش که در بن خرمابن میروید و آن را میکشد یا گیاه مرغ یا نوعی از کنگر) به فارسی ازدشت (؟) به هندی برمون گویند. گیاهی است خشن مانند چوب ، و برگهای آن در طرف ریشه گرد است و در میان آنها دانه ای چون ترمس در داخل دو غشاء سیاه و سرخ قرار دارد. در دوم گرم و خشک است . و جالی آثار و محلل اورام ، و با شوکران جهت ورم خصیه سودمند است و بخصوص آن را برای گزیدن سگ دیوانه مجرب دانسته اند، و مصدع است و مصلح آن مرزنجوش ، و قدرشربتش تا یک مثقال است . (از تذکره ٔ داود ضریر انطاکی ). و رجوع به مخزن الادویه و تحفه ٔ حکیم مؤمن و ماده ٔ الوسن و اولوسن شود.
ترجمه مقاله