ترجمه مقاله

الص

لغت‌نامه دهخدا

الص . [ اَ ل َص ص ] (ع ص ) ناگشاده دندان . (مصادر زوزنی )(مهذب الاسماء). ناگشاده دندان و آنکه هر دو دوش وی نزدیک باشد بگوش . (تاج المصادر بیهقی ). مرد دندان و سردوشها بهم نزدیک . (منتهی الارب ) (آنندراج ). دوشها بهم آمده ، چنانکه نزدیک باشد که بگوش رسد. (مهذب الاسماء). آنکه دوشهای او بهم آید چنانکه نزدیک باشد که بگوش وی رسد. و نیز کسی که دندانهای او بهم نزدیک باشند، ج ، لُص ّ و تأنیث آن لَصّا. (از اقرب الموارد).
- اَلَص ﱡ الاِلیَتَیْن ؛ زنگی (حبشی ) را گویند بجهت چسبیدگی سرین او. (از منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || (ن تف ) دزدتر.
- امثال :
الص من برجان .
الص من شظاظ .
الص من عقعق .
الص من فارة .
الص و اخبث من کندش .
ترجمه مقاله