الغیاث کنانلغتنامه دهخداالغیاث کنان . [ اَ ک ُ ] (ق مرکب ) در حال دادرسی خواستن . در حال دادخواهی و پناه خواستن : شد پیش شاه شفیع آورید خضرخضر آمد الغیاث کنان از زبان آب .خاقانی .