الفةلغتنامه دهخداالفة. [ اُ ف َ ] (ع مص ) الف گرفتن . (مصادر زوزنی ). انس گرفتن و دوستی با کسی . (از اقرب الموارد). اِلف . اُلفَت . || خوگر شدن و عادت کردن بجایی . (از اقرب الموارد). رجوع به اُلفَت و اِلف شود.