ترجمه مقاله

الفت دادن

لغت‌نامه دهخدا

الفت دادن . [ اُ ف َ دَ ] (مص مرکب ) سازوار کردن . دوست و مونس گردانیدن . الفت افکندن . خوگر کردن : اِجماع ؛ الفت دادن . (منتهی الارب ) :
بنرمی سنگ را با شیشه الفت میتوان دادن
در آن ساعت که پای کارسازی در میان باشد.

میرزا شمس الدین شهرستانی (از آنندراج ).


ترجمه مقاله