ترجمه مقاله

المعی

لغت‌نامه دهخدا

المعی . [ اَ م َ عی ی ] (ع ص ) کسی که رای او همیشه بر صواب باشد و در فکر او خطا نیفتد و ناپرسیده از فراست خود معلوم کند و در «کنز» بمعنی زیرک آمده است . (غیاث اللغات ). آنکه هرچه اندیشد چنان بود. (تفلیسی ). آنکه هرچه اندیشه کند چنان آید. (مهذب الاسماء). مرد زیرک و تیزخاطر. (منتهی الارب ). تیزیاب . تیزرای . (نصاب الصبیان ). ذکی و متوقد. (اقرب الموارد). آنکه ظن بخطا نبرد. آنکه گمان او خطا نکند. تیزهوش . زیرک . زودیاب . مرد نیک زیرک که بچیزی چنان گمان برد که گویی دیده است یا شنیده . لَوذَعی ّ : اگرنه آن بودی که هرآینه در اطناب ذکر مصیبت این شهاب مضی ٔ و اسهاب شرح رزیت این نقاب المعی عمر بسر آوردی .... (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1272 ص 460). || دروغگوی . (منتهی الارب ). کذاب . یلمعی . (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله