ترجمه مقاله

الوبن

لغت‌نامه دهخدا

الوبن . [ اَ ب ُ ] (یونانی ، اِ) الوپیاس . اسم نباتی است کمتر از یک زرع و مایل بسرخی و زردی ، شاخهایی باریک و صلب و پوستی سیاه و برگی ریز و گلی نرم مایل بسرخی و زردی دارد. بیخ آن شبیه چغندر و با رطوبت و تندطعم و تخم آن شبیه بتخم افتیمون است و در ریگزارها و کنار آبها میروید. در سیم گرم و خشک و جالی و غسال و مقطع و مفتح است . یک درهم از تخم آن تا دو مثقال با یک درهم نمک و چهار اوقیه آب و یک اوقیه سرکه مسهلی قوی است و برای رفع جنون سخت و غیر قابل علاج بسیار مؤثر و پوست بیخ آن در این فعل قویتر و جهت یرقان اسود نافع است و مورث سجح میباشد و مصلح آن کتیراو عناب و قدر شربتش تا سه درهم و از پوست بیخ آن تادو درهم است . (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ص 31 و 32). و رجوع به تذکره ٔ داود ضریر انطاکی ج 1 ص 58 و مفردات ابن البیطار ص 53 و ترجمه ٔ فرانسوی «مفردات » ص 127 شود.
ترجمه مقاله