ترجمه مقاله

الوس

لغت‌نامه دهخدا

الوس . [ اُ ] (ترکی - مغولی ، اِ) باواو غیرملفوظ در ترکی قوم را گویند. (غیاث اللغات ).مخفف اولوس است . (از آنندراج ). قبیله و جماعت : از راه ولی العهدی و قائم مقامی پدر وارث تخت و پادشاهی و الوس و لشکر شد. (جامع التواریخ رشیدی ). و او خود رادر نظر پادشاه چنان فرانموده بود که در همه ٔ الوس پادشاه را از او مشفقتر کس نیست . (رشیدی ). و رجوع به تاریخ گزیده چ لندن (فهرست ) شود. || الکه و یورت و محله : از راه گرجستان به دربند رفت و از آنجا به الوس ازبک درآمد. (ذیل حافظ ابرو بر رشیدی ).
ترجمه مقاله