ترجمه مقاله

الیاس

لغت‌نامه دهخدا

الیاس . [ اِل ْ ] (اِخ ) امیر ابوعلی . حاکم کرمان در عهد امیرنصر سامانی . حمداﷲ مستوفی در تاریخ گزیده (چ لندن ص 382) آرد: امیر بوعلی الیاس که در اول عیاری کردی بتغلب بر کرمان مستولی شد، سی وهفت سال آنجا پادشاهی کرد تا شهریان بسبب ظلم برو خروج کردند و او را مقهور گردانیدند و پادشاهی به پسرش الیسع دادند - انتهی . و رجوع بهمین تاریخ ص 784 و نزهةالقلوب چ لیدن ص 140 شود .
ترجمه مقاله