ترجمه مقاله

اماج

لغت‌نامه دهخدا

اماج . [ اُ ] (ترکی ، اِ) نوعی از آش آرد است . (برهان قاطع). آشی است که از آرد سازند و اوماج نیز گویند. (مؤید الفضلاء) (از شرفنامه ٔ منیری ) (از فرهنگ سروری ).نام آشی آردینه . (فرهنگ سروری ). گلوله های خمیر خرد به اندازه ٔ ماش که در آش کنند و این آش را آش اماج گویند. آردهاله . سخینة. (بحر الجواهر). اوماج : آرد آن [ دیمه ] سفیدتر و باقوت تر باشد و لایق رشته و اماج باشد. (فلاحت نامه ). و رجوع به اوماج شود.
ترجمه مقاله