ترجمه مقاله

امارات

لغت‌نامه دهخدا

امارات . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ اَمارة. علامتها و نشانها. (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (از مهذب الاسماء) : اگر شغل هارون کفایت شود و ان شأاﷲ که شود، سخت زود که امارات آن دیده میشود و اگر دیرترروزگار گیرد رای درست تر بنده آن است که خداوند به مرو رود. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 446). آثار ضعف و امارات عجز لشکر خراسان شایع و منتشر گشت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1272 ص 38). و رجوع به امارة و امارت شود.
- امارات النبوة ؛ نشانه های پیغمبری که عبارت از ارهاصات و معجزات قولی و فعلی است .
- علم امارات النبوة ؛ علمی است که از نشانه های پیغمبری اعم از ارهاصات و معجزات قولی و فعلی و فرق آنها با سحر بحث میکندو موضوع و غایت آن آشکار است . در این باره کتابهای بسیاری نوشته اند که سودمندترین آنها «اعلام النبوة» تألیف ماوردی است . صاحب مفتاح السعادة این علم را ازفروع علم الهی دانسته ، لیکن علم مستقل بودن آن محل بحث و نظر، و آن در حقیقت از اقسام علم کلام است . (ازکشف الظنون ).
- قراین و امارات ، ادله و امارات .
ترجمه مقاله