ترجمه مقاله

امتناع کردن

لغت‌نامه دهخدا

امتناع کردن . [ اِ ت ِ ک َدَ ] (مص مرکب ) سرباز زدن . باز ایستادن : و شیرویه را بر پدر بیرون آوردند و او امتناع می کرد،گفتند اگر تو نکنی ما دیگری را بیاریم . (فارسنامه ٔ ابن بلخی ). ایاس بن قبیصه را بفرستاد به بنی شیبان و آنرا از ایشان بازخواست ایشان امتناع کردند. (فارسنامه ٔ ابن بلخی ). رجوع به امتناع و امتناع نمودن شود.
ترجمه مقاله