ترجمه مقاله

امثل

لغت‌نامه دهخدا

امثل . [ اَ ث َ ] (ع ن تف ) شریفتر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). || افزونتر. || گزیده تر. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). برتر، بهتر. (فرهنگ فارسی معین ). || فاضلتر. (از اقرب الموارد) (فرهنگ فارسی معین ) . ج ، اماثل . || به شده از بیماری . || نزدیکتر به نیکویی . || ماننده تر به اهل حق . || داناتر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
- الامثل فالامثل ؛ شریفتر پس شریفتر. رجوع به الامثل فالامثل در ردیف خود شود.
ترجمه مقاله