ترجمه مقاله

امجاد

لغت‌نامه دهخدا

امجاد. [ اِ ] (ع مص ) بزرگ داشتن و ببزرگی ستودن . || بسیار بخشیدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). || به سیری وفراخی رسیدن شتران . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).سیر خورانیدن شتران را یا پر شکم چرانیدن یا نیم شکم علف دادن یا از گیاه تر قریب به سیری رسیدن . || به چراگاه بسیار گیاه در افتادن . || فرزند ماجد آوردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله