ترجمه مقاله

امرداد

لغت‌نامه دهخدا

امرداد. [ اَ م ُ ] (اِ) در اوستا امرتات است جزء اخیر آن که تات باشد پسوند است که جداگانه مورد استعمال ندارد همین جزء در خرداد نیز دیده می شود. پاره ٔ دیگر این واژه از دو جزء ساخته شده نخست از «اَ» که از ادوات نفی است یعنی نه از برای این جزء در فارسی «نا» یا «بی »آورده می شود. جزء دوم ، مرت یا مرت است یعنی مردنی و درگذشتنی و نیست شدنی و نابودگردیدنی . بنابراین امرداد یعنی بی مرگ و آسیب ندیدنی یا جاودانی و باید امرداد با ادات نفی «اَ» باشد نه مرداد که معنی برخلاف آن را می دهد. امرداد در دین زردشتی امشاسپندی است که نماینده ٔ بی مرگی و جاودانی یا مظهر ذات زوال ناپذیر اهورا مزداست . در جهان خاکی نگهبانی گیاهها و رستنیها به او سپرده شده است . (از فرهنگ ایران باستان پور داود ص 59). و رجوع به مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات پارسی تألیف دکتر معین و امشاسپندان شود. || ماه پنجم از ماههای شمسی . رجوع به مرداد شود.
ترجمه مقاله