ترجمه مقاله

امشاسپند

لغت‌نامه دهخدا

امشاسپند. [ اَ پ َ ] (اِ) فرشته و ملک . (برهان قاطع) (آنندراج )(انجمن آرا). امشاسپند در اوستا اَمِشَه سپَتَه آمده ، مرکب است از دو جزء، جزء اول «اَمشه » نیز مرکب است از «اَ» علامت نفی و مشه از ریشه ٔ مَر بمعنی مردن . جزء دوم سپنته یعنی مقدس مجموعاً بمعنی «جاودان مقدس » است . شماره ٔ امشاسپندان یا «مهین فرشتگان » هفت است که نام شش تای آنها در ضمن ماههای دوازده گانه ٔ کنونی مندرج است : وهومن = بهمن . اشه وهیشته = اردیبهشت . خشئره وائیریه = شهریور. سپنته ارمئیتی = سپندارمذ. هئوروتات = خرداد. امرتات = امرداد. در آغازپیدایش مزدیسنا، در رأس این شش ، سپنتامینیو (خرد مقدس ) قرار داشته است بعدها بجای او اهورمزدا را گذاشتند و گاه نیز بجای اهورمزدا سروش را قرار دادند. در گاتها که قدیمترین قسمت اوستاست نام امشاسپندان بکرات ذکر شده است . هریک از امشاسپندان مظهر یکی از صفات اهورمزدا میباشد و حتی بوجهی شاعرانه بهریک از این مظاهر صفات الهی ، پاسبانی و حفظ قسمتی از عالم هستی سپرده شده است تا در تحت امر خالق عالم بکار پردازند. در نظر گایگر آلمانی شش نام فوق ، شش مفهوم مجرد اخلاقی را میرسانند. در فرهنگهای پارسی امشاسپند، امشاسفند، امهوسپند و امهوسفند آمده است . دو نام اول مبدل همان امشاسپنته اوستایی است و دو نام اخیر از (امهرسپنت یا امهرسپند) پهلوی مأخوذ است که توسط کتب زرتشت بهرام بمؤلفان فرهنگها رسیده است . فرهنگ نویسان این واژه ها را بمعنی «فرشته و ملک و سروش » گرفته اند. (از مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات پارسی دکتر معین صص 157-158) :
ز امشاسپند آنکه بگزیده تر
بنزدیک یزدان پسندیده تر.
زرتشت بهرام پژدو (از مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات پارسی ص 158).
ترجمه مقاله