ترجمه مقاله

امطار

لغت‌نامه دهخدا

امطار. [ اِ ] (ع مص ) بارانیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). باریدن . (بمعنی متعدی آن ). (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ). باران باریدن و بارانیدن . (آنندراج ). گویند: امطر اﷲ السماء و امطرهم اﷲ علیهم ؛ و گفته نمی شود مگر در عذاب . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مَطَرَ در خیر و رحمت و اَمطَرَ در عذاب و شر گفته میشود. (از اقرب الموارد). || عرق آوردن پیشانی کسی . گویند:امطر الرجل و کلمت فلاناً فامطر؛ تکلم کرد فلان را پس سر فروافکند و چیزی نگفت و خاموش شد. (ناظم الاطباء)(منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). سر فروافگندن و چیزی نگفتن و خاموش شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ): کلمت فلاناً فامطر و استطمر؛ خاموش شد و چیزی نگفت و پیشانیش عرق آورد. (از اقرب الموارد). || باران رسیده یافتن جای را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). جایی را باران دیده یافتن . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله