ترجمه مقاله

امقار

لغت‌نامه دهخدا

امقار. [ اِ ] (ع مص ) بسرکه پاکیزه کردن ماهی نمک زده را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ماهی شور را در سرکه کردن . (مصادر زوزنی ). || بدمزه گردیدن شیر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || تلخ شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). سخت تلخ شدن . (مصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). شراب را برای کسی تلخ کردن . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله