ترجمه مقاله

امواء

لغت‌نامه دهخدا

امواء.[ اِم ْ ] (ع مص ) بانگ کردن گربه . (از اقرب الموارد). || بانگ کردن مرد چون گربه . گویند اموء الرجل . (از ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). بانگ گربه درآوردن . (از اقرب الموارد). چون گربه مومو کردن .
ترجمه مقاله