ترجمه مقاله

امومت

لغت‌نامه دهخدا

امومت . [ اُ مو م َ ] (ع مص ) مادر شدن . (تاج المصادر بیهقی ). مادری کردن . (مصادر زوزنی ). مادر گشتن . (ناظم الاطباء). مادری و مادر بودن . (آنندراج ). ماکنت اُمّاً فاممت امومة؛ نبودی مادر و مادر گردیدی یا مادری کردی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) .
ترجمه مقاله