ترجمه مقاله

امیرحسن

لغت‌نامه دهخدا

امیرحسن . [ اَ ح َ س َ ] (اِخ ) پسر بزرگ امیرچوپان بود و در زمان ابوسعید بهادرخان حاکم مازندران و خراسان بود. پس از کشته شدن پدرش بخوارزم گریخت و بخدمت اوزبک خان پادشاه دشت قبچاق رسید و در خدمت او بود تا در جنگی که با قبیله ٔ چرکس افتاد کشته شد. (از تاریخ مغول عباس اقبال ص 339). و رجوع به روضةالصفا چ خیام ج 5، و امیرچوپان شود.
ترجمه مقاله