ترجمه مقاله

ام قشعم

لغت‌نامه دهخدا

ام قشعم . [ اُم ْ م ِ ق َ ع َ ] (ع اِ مرکب ) جنگ .(از اقرب الموارد) (از المرصع) (آنندراج ). || داهیه . (اقرب الموارد) (المرصع). سختی . (آنندراج ). || کفتار. || عنکبوت . (اقرب الموارد) (المرصع) (آنندراج ) (مهذب الاسماء). || مرگ . (از المرصع) (مهذب الاسماء) (از اقرب الموارد). موت . (آنندراج ). و از آن است : الی حیث القت
رحلها ام قشعم ، و گویند ام قشعم کنیه ٔ شتر ماده ای بود که رمید و بر آتش بزرگی گذر کرد و پالان خود را در آتش انداخت و بتاختن و دویدن خود ادامه داد و آن مثل شد برای کسی که بکار بدی کشیده میشود، چنانکه گویی به آتش میرود. (از اقرب الموارد). دنیا. (المرصع). || نسر (کرکس ). (از المرصع) (از المنجد). || قریةالنمل . (اقرب الموارد). مأوای موران . فراهم آمدنگاه خاک موران .
ترجمه مقاله