ترجمه مقاله

انارة

لغت‌نامه دهخدا

انارة. [ اِ رَ ] (ع مص ) روشن شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (ترجمان علامه مهذب عادل بن علی ) :
انارةالعقل مکسوف بطوع هوی
و عقل عاصی الهوی یزداد تنویراً.

؟


|| روشن کردن جای و جز آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). روشن کردن . (از اقرب الموارد). (آنندراج ) (ترجمان علامه مهذب عادل بن علی ). || گل کردن درخت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). شکوفه آوردن درخت . (از اقرب الموارد). || خوبروی شدن . || آشکار گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) . || بانگ برزدن بر کسی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || علم و نگار کردن در جامه ، گویند انار الثوب و چنین است هناره مانند اراقه و هراقه . (از منتهی الارب ). نگارین کردن جامه را. (ناظم الاطباء). جامه را علم کردن . (آنندراج ) (از اقرب الموارد) . و رجوع به اناره و انارت شود.
- اناراﷲبرهانه ، اناراﷲبراهینهم ؛ رجوع بهمین مواد شود.
ترجمه مقاله