اناغالش
لغتنامه دهخدا
اناغالش . [ اَ ل ِ ] (اِ) اناغافش :
دیدم دو چشم رقیب علت رمد دارد
گفتم که این حیوان اناغالش علاج کن .
ابوالمعانی (از فرهنگ شعوری ورق 112 الف ).
و رجوع به اناغافش شود.
دیدم دو چشم رقیب علت رمد دارد
گفتم که این حیوان اناغالش علاج کن .
ابوالمعانی (از فرهنگ شعوری ورق 112 الف ).
و رجوع به اناغافش شود.