ترجمه مقاله

انبتال

لغت‌نامه دهخدا

انبتال . [ اِم ْ ب ِ ] (ع مص ) بریده شدن . (تاج المصادر بیهقی ). بریده گردیدن . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). انقطاع . (از اقرب الموارد). انبتل انبتالاً؛ بریده گردید. (منتهی الارب ). || انبتلت الفسیلة؛جدا و مستغنی گردید نهال از اصل درخت . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). انقطاع . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله