انبله
لغتنامه دهخدا
انبله . [ اَم ْ ب َ ل َ / ل ِ ] (اِ) تمر هندی را گویند و بهندی انبلی خوانند. (برهان قاطع). تمر هندی . (مؤید الفضلاء) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء) :
چون هلیله زردشان روی وترش چون انبله .
گر عدو لافی زند تا با تو هم جنسی کند
عاقلان دانند مور از مار شهد از انبله .
چون هلیله زردشان روی وترش چون انبله .
مسعودسعد.
گر عدو لافی زند تا با تو هم جنسی کند
عاقلان دانند مور از مار شهد از انبله .
ظهیر فاریابی .