ترجمه مقاله

انتظار بردن

لغت‌نامه دهخدا

انتظار بردن . [ اِ ت ِ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) منتظر بودن . چشم براه داشتن . چشم داشتن :
باری کسی که ملک برد انتظار او
نی چون تویی که هرزه بری انتظار ملک .

انوری (از آنندراج ).


عمری ببوی یاری بردیم انتظاری
زآن انتظار ما را نگشود هیچ کاری .

سعدی .


معنی توفیق غیر از همت مردانه چیست
انتظار خضر بردن ای دل فرزانه چیست ؟

صائب (از آنندراج ).


ترجمه مقاله