ترجمه مقاله

انتظام دادن

لغت‌نامه دهخدا

انتظام دادن . [ اِ ت ِ دَ ] (مص مرکب ) نظم کردن . منتظم کردن . مرتب کردن . (از یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله