ترجمه مقاله

انتهاء

لغت‌نامه دهخدا

انتهاء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بازایستادن از کار و جز آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). بازایستادن از چیزی . (از اقرب الموارد). واایستادن . (مصادر زوزنی ). واایستدن . (تاج المصادر بیهقی ). بازایستادن . (ترجمان جرجانی مهذب عادل بن علی ). بازایستادن . دست برداشتن . (فرهنگ فارسی معین ). || بپایان رسیدن چیزی . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). بنهایت رسیدن چیزی . (از اقرب الموارد). بنهایت رسیدن . (مصادرزوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). بغایت رسیدن . (ترجمان جرجانی مهذب عادل بن علی ). بپایان آمدن . بسر آمدن . بنهایت رسیدن . بکرانه رسیدن . (فرهنگ فارسی معین ). || به چیزی رسیدن . (آنندراج ). فاچیزی رسیدن . (تاج المصادر بیهقی ). رسیدن : انتهی بفلان الی موضع کذا. || انتهی الیک المثل . (از اقرب الموارد). یقال : الیک انتهی المثل ؛ یعنی نظیر تو نایاب است . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || رسیدن خبر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (تاج المصادر بیهقی ). آگهی رسیدن . || بپایان رسانیدن . (فرهنگ فارسی معین ). بپایان رسانیدن چیزی . (آنندراج ).
ترجمه مقاله