انجام گرفتن
لغتنامه دهخدا
انجام گرفتن . [ اَ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) صورت گرفتن و بپایان رسیدن و کامل شدن . (ناظم الاطباء). وقوع یافتن . خاتمه گرفتن . خاتمه پذیرفتن . (یادداشت مؤلف ):
عاشق همه رسوا به در انجمن عالم
انجام نگیرد ره گر زانجمن اندیشد.
عاشق همه رسوا به در انجمن عالم
انجام نگیرد ره گر زانجمن اندیشد.
عطار.