ترجمه مقاله

انجم فروز

لغت‌نامه دهخدا

انجم فروز. [ اَ ج ُ ف ُ ] (نف مرکب ) انجم افروز :
چون ماه نخشبند مزور از آن چومن
انجم فروز گنبد هر انجمن نیند.

خاقانی (دیوان چ سجادی ص 174).


لاجرم این گنبد انجم فروز
آنچه بشب دید نگوید بروز.

نظامی (مخزن الاسرار ص 166).


و رجوع به انجم افروز شود.
ترجمه مقاله