ترجمه مقاله

انخساف

لغت‌نامه دهخدا

انخساف . [ اِ خ ِ ](ع مص ) کور شدن چشم . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء)(آنندراج ). کور شدن . (از اقرب الموارد). یقال : انخسفت العین . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || بزمین فرو رفتن . (تاج المصادر بیهقی ) (از اقرب الموارد). || پوشیده شدن . (آنندراج ). ناپدید شدن . گرفته شدن . (فرهنگ فارسی معین ). || گرفته شدن ماه و آفتاب . (آنندراج ). گرفتن ماه . (فرهنگ فارسی معین ). خسوف . خسف . || (اِمص ) گرفتگی ماه . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به خسوف شود.
ترجمه مقاله