ترجمه مقاله

انداد

لغت‌نامه دهخدا

انداد. [ اَ ] (اِ) هر گیاهی که به بینی رنج رساند. (ناظم الاطباء). تره تیزک . کیکیز. جرجیر. مردم سیستان تره تیزه گویند. (از فرهنگ شعوری ج 1 ورق 103 الف ). جرجیر دشتی . ایهقان . (یادداشت مؤلف ). || گچ . (ناظم الاطباء). در برخی جاها به معنی اندود و کاه گل بکار رود. (از شعوری ج 1 ورق 103 الف ).
ترجمه مقاله