ترجمه مقاله

اندار

لغت‌نامه دهخدا

اندار. [ اِ ] (ع مص ) برآوردن . اخراج . برآوردن از مال خود؛ اندر عنه من ماله کذا؛ برآورد آنقدر از مال خود. || افگندن . از شمار افگندن : اندر من الحساب کذا؛ این قدر از شمار افگند. (از منتهی الارب ) (ازناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بیفکندن . (تاج المصادر بیهقی ). || بشمشیر افگندن : ضرب یده بالسیف فاندرها؛ دست او را بشمشیر زد و پس افکند. (ازمنتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله