اندررمیدنلغتنامه دهخدااندررمیدن . [ اَ دَرْ، رَ دَ ] (مص مرکب ) رمیدن : سمندش چو آن زشت پتیاره دیدشمید و هراسید و اندررمید. اسدی .و رجوع به رمیدن شود.