ترجمه مقاله

اندرومیدا

لغت‌نامه دهخدا

اندرومیدا. [ اَ ] (اِخ ) یکی از صور فلکی شمالی مراءة المسلسله . ناقه . (فرهنگ فارسی معین ، اعلام ): بیستم صورت اندرومیدا. و نیز او را المراءة التی لم تربعلا خوانند أی آن زن که شوی ندیده است و نیز او را مسلسله خوانند ای بزنجیر بسته . (التفهیم ص 93) . درآثارالباقیه (جدول مقابل ص 357) «اندرومیذا» است .
ترجمه مقاله