اندریافتنی
لغتنامه دهخدا
اندریافتنی . [ اَ دَ ت َ ] (ص لیاقت ) قابل اندریافت . دریافتنی . قابل ادراک .(فرهنگ فارسی معین ) : دانستیم که شنوا و بیناست (صانع) و اندریابنده ٔ چیزهاء اندر یافتنی است .(جامعالحکمتین ص 56). باید که خدا بینا یا اندریابنده ٔ چیزهاء اندریافتنی باشد. (جامعالحکمتین ص 66).