ترجمه مقاله

انده زدا

لغت‌نامه دهخدا

انده زدا. [ اَ دُه ْ زَ ] (نف مرکب ) انده زدای . اندوه زدا. آنکه اندوه را می زداید و ازبین می برد :
زنگ انده گوهر عمرم بخورد
چون کنم انده زدایی مانده نیست .

خاقانی .


شوم هم در انده گریزم ز انده
کز انده به انده زدایی نبینم .

خاقانی .


داود صوت انده زدای الحان موسیقی سرای
ادریس دم ، صنعت نمای ، اعجاز پیدا داشته .

خاقانی .


ترجمه مقاله