ترجمه مقاله

انسان

لغت‌نامه دهخدا

انسان . [ اِ ] (ع اِ) مردم ، واحد و جمع و مذکر و مؤنث در وی یکسان است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) . مردم . (ترجمان القرآن جرجانی ) (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء) (مؤید الفضلاء) (السامی ). آدمی . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). حیوانات ناطق . (ازتعریفات جرجانی ). در اصل انس بود، الف و نون مزیدتان بدان ملحق شده ، و این مأخوذ است از انس بالضم که به معنی الفت گرفتن و ظاهر شدن است و بعضی گفته اند که مأخوذ از نسیان است . (از غیاث اللغات ) (آنندراج ).بشر. آدمیزاد. آدمیزاده . آدم زاده . انس . اناس . ناس . خلق . (یادداشت مؤلف ). موجود سخنگوی میرنده . (جامع الحکمتین از فرهنگ علوم عقلی ). انسان نام است برای جسد معین و نفس معین که ساکن در آن جسد است و جسد و نفس دو جزء برای انسانند، یکی از آندو جزء شریف است ...یکی مانند درخت است و دیگری مانند ثمره ٔ درخت ، نفس راکب و جسد مرکوب است . (از رسائل اخوان الصفا بنقل از فرهنگ علوم عقلی ) : انا خلقنا الانسان من نطفة امشاج . (قرآن 2/76)؛ بیافریدیم ما این مردم را از نطفه ای آمیخته . (کشف الاسرار میبدی ج 10 ص 313).
امهات و نبات با حیوان
بیخ و شاخند وبارشان انسان .

ناصرخسرو.


جان و انسان بنده ٔ فرمانبرش بادا مدام
تا به تازی هست انسان آدمی و جان پری .

سوزنی .


نسبت دارند تا قیامت
ایشان ز بهیمه من ز انسان .

خاقانی .


نیک آمده است زلزلت الارض هین بخوان
بر مالها و قال الانسان مالها.

خاقانی .


گر بصورت آدمی انسان بدی
احمد و بوجهل هم یکسان بدی .

مولوی .


چشم نابینا، زمین و آسمان
زان نمی بیند که انسانیش نیست .

سعدی .


مردم چشمم به خون آغشته شد
در کجا این ظلم با انسان کنند.

حافظ.


- انسان کامل ؛ عبارت است از جمیع مراتب الهیه و کونیه از عقول و نفوس کلی و مراتب طبیعی تا آخر تنزلات وجود. (از شرح فصوص الحکم قیصری ص 10). در تصوف ، بالاترین مقامی که انسان بدان تواند رسید یعنی مرتبه ٔ فناء فی اﷲ:
کون جامع نزدما انسان بود
ورنباشد این چنین حیوان بود
جامع انسان کامل را بخوان
معنی مجموع قرآن را بدان
نقش می بندد جمال ذوالجلال
در خیال صورت او بر کمال .

شاه نعمت اﷲ ولی .


انسان کامل است که مجلای ذات اوست
مجموعه ای که جامع ذات و صفات اوست
انسان کامل است که اوکون جامع است
تیغولایت است که برهان قاطع است .
k05l)_
ترجمه مقاله