ترجمه مقاله

انسراح

لغت‌نامه دهخدا

انسراح . [ اِ س ِ ] (ع مص ) واکرده شدن موی و فروهشته گردیدن آن . || به پشت خوابیدن و پاها را از هم بازگشاده کردن . (از ناظم الاطباء). به پشت افتادن و دو پا را گشادن . (از اقرب الموارد). || برهنه و عریان شدن . (ناظم الاطباء). از لباس درآمدن و عریان گردیدن . (از اقرب الموارد). برهنه شدن . || روان شدن در رفتن . (تاج المصادر بیهقی ) (آنندراج ).تند و آسان رفتن . (از اقرب الموارد). || (اِمص ) آسانی و روانی . (مرآة الخیال چ سنگی ص 102).
ترجمه مقاله