ترجمه مقاله

انضراج

لغت‌نامه دهخدا

انضراج . [ اِ ض ِ ] (ع مص ) شکافته و گشاده گردیدن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). انشقاق . (از اقرب الموارد). || دوری و جدایی شدن میان قوم . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). دوری افتادن میان قوم . (از اقرب الموارد). || فرودآمدن عقاب بر صید و یا گرفتن صید را در طرفی . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). فرودآمدن عقاب بر شکار و یا گرفتن عقاب شکار را در جانبی . (از اقرب الموارد). || شکافته شدن غلاف شکوفه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (ازاقرب الموارد). || منتشر و پراکنده شدن برق از افق . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
ترجمه مقاله