ترجمه مقاله

انضیاع

لغت‌نامه دهخدا

انضیاع . [ اِ ] (ع مص ) بانگ کردن و فریاد نمودن چوزه و گشادن هر دو بازو را پیش مادر تا خورشش دهد. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (ازآنندراج ). گشادن جوجه بالهایش را بسوی مادر تا خوراک دهد او را. (از اقرب الموارد). || آماده ٔ گریستن گردیدن کودک و بانگ کردن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله