ترجمه مقاله

انقاع

لغت‌نامه دهخدا

انقاع . [ اِ ] (ع مص ) پنهان داشتن بدی را. (آنندراج ). انقاع شر؛ پنهان داشتن بدی را و هو استعارة. (از منتهی الارب ). انقاع شر برای کسی ؛ پنهان داشتن بدی را برای وی . (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || شتر کشتن به مهمانی از سفرآینده . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). نحر کردن نقیعه (شتر که در مهمانی کشند). (از اقرب الموارد). اشترکشتن از بهر مهمانی سفر. (تاج المصادر بیهقی ). || سیراب گردانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). سیراب کردن . (تاج المصادر بیهقی ). ارواء. (از اقرب الموارد). || تر نهادن میوه ودارو و جز آن را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). درآغشتن . (تاج المصادر بیهقی ). تر نهادن . خیساندن . خیس کردن . آغوندن . (یادداشت مؤلف ): و الشربة منه [ من جاوشیر ] مثقال بعد انقاعه فی المطبوخ . (ابن البیطار از یادداشت مؤلف ). || درپی بانگ و فریاد رفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).در پی آواز کسی رفتن . (آنندراج ). || ایستادن آب در جایی و زرد و متغیر گردیدن آن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). زرد و متغیر گردیدن آب بسبب ایستادن آن بجایی . (از آنندراج ). || به انگشت زدن بینی کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || دفن کردن مرده را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || آراستن و نگارین کردن سرای را یا باشگونه گردانیدن آن را یعنی اعلای آن را به اسفل آوردن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). || ربودن دوشیزگی دختر را. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). دوشیزگی بردن دختر را. (یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله