ترجمه مقاله

انقضاب

لغت‌نامه دهخدا

انقضاب . [ اِ ق ِ ] (ع مص ) بریده شدن ستاره . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). انقطاع . (از اقرب الموارد). بریده شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ). || از جای برافتادن ستاره . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). انقضاب کوکب از مکان خود، انتقال آن . (از اقرب الموارد). ستاره از جای برفتن . (تاج المصادر بیهقی ).
ترجمه مقاله