ترجمه مقاله

انموذج

لغت‌نامه دهخدا

انموذج . [ اُ ذَ ](معرب ، اِ) نمونه و نمودار. (آنندراج ). نمونه . (منتهی الارب ). نمودار. (بحر الجواهر). در فارسی گاهی مجازاًاندک مستعمل میشود. باید دانست که صاحب قاموس نموذج را بدون الف و فتح نون معرب نمونه نوشته است و انموذج را که با الف است خطا گفته . لیکن از مفتاح سکاکی و کتب معتبره ٔ دیگر معلوم شد که انموذج بزیادت الف صحیح است . چراکه رتبه ٔ صاحب مفتاح در علم عربیت زیاده از رتبه ٔ صاحب قاموس است و هر دو شارح مفتاح انموذج را که با الف است صواب دانسته معرب نموده گفته اندنه معرب نمونه بدلیل اینکه قاعده ٔ تعریب دلالت میکندکه معرب نموده باشد، چه دال مهمله در تعریب بذال معجمه بدل میشود و لفظ نموده که بدینجا مذکور شده صیغه اسم مفعول است نه ماضی . (غیاث اللغات ) (آنندراج ):
یا بقعة هی دارالخلد او خلقت
انموذجاً لنعیم دائم فیها.

ابوالفضل جرفاذقانی .


ترجمه مقاله