ترجمه مقاله

اهتلال

لغت‌نامه دهخدا

اهتلال . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) درخشیدن ابرو و روی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). درخشیدن روی و ابرو و برق . (آنندراج ). || دندان آشکار کردن بخنده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). آشکار کردن دندان بخنده . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله