ترجمه مقاله

اهدام

لغت‌نامه دهخدا

اهدام . [ اِ ] (ع مص ) سخت آزمند گشن گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سخت آزمند گشن گشتن ناقة. مهدم ، نعت است از آن . (آنندراج ). || در عبارت زیر بمعنی خراب کردن و منهدم ساختن است : بحکم مصلحت سیاست و رعایت جانب مروت ، افساد و اهدام ذات او واجب گردد. (سندبادنامه ص 98).
ترجمه مقاله